جدول جو
جدول جو

معنی چروه ده - جستجوی لغت در جدول جو

چروه ده
(چَرْ وِ دِهْ)
دهی جزء دهستان پره سر طالشدولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش که در 9هزارگزی شمال باختر رضوانده و یک هزارگزی باختر راه شوسۀ انزلی به آستارا واقع است. جلگه و مرطوبست و 1424 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه دنیاچال، محصولش غلات، برنج و لبنیات، شغل اهالی زراعت و شالبافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فروهنده
تصویر فروهنده
(دخترانه)
نیکوسیرت و خوبروی، نام فرشته ای است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فروهیده
تصویر فروهیده
پسندیده، شایسته
عاقل، دانا، خردمند، پیردل، متدبّر، متفکّر، صاحب خرد، خردومند، بخرد، فرزانه، فرزان، حصیف، راد، باخرد، اریب، لبیب، داناسر، خردور، نیکورای، خردپیشهبرای مثال هرکه فرهنگ از او فروهیده ست / تیزمغزی از او نکوهیده ست (عنصری - ۳۶۴)، دارای فر و شکوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروهنده
تصویر فروهنده
خوب رو، نیکو سیرت
با ادب
فرشته، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، امشاسپند، طایر قدس، ملک، فریشته، امهراسپند، طایر فلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک خورده، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوره ده
تصویر کوره ده
ده کوچک و کم رونق، ده کم جمعیت و دور از آبادی
فرهنگ فارسی عمید
(چُ دَ / دِ)
چروک شده. چروک خورده. چین خورده. ترنجیده. تاخورده و ناصاف شده. رجوع به چروکیدن و چروک خورده و چروک شده شود
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ دِهْ)
ارفه رودبار. از قرای بلوک دوآب بالا، در ناحیۀ راست پی مازندران. رجوع بسفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 115 شود. ارفعده
لغت نامه دهخدا
(چُ شُ دَ / دِ)
چین و چروک خورده. ناصاف شده. چروکیده. رجوع به چروک شدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
چروک یافته پر چین و چروک شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروهیده
تصویر فروهیده
دانا و پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوره ده
تصویر کوره ده
ده کوچک و کم آباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروهیده
تصویر فروهیده
((فَ رُ دِ))
خردمند، پسندیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
التّجاعيد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
Rumpled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
froissé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
מקומט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
شکن دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
কুঁচকানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
kunyanzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
buruşuk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
주름진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
しわくちゃの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
सिकुड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
ยับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
gekreukeld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
arrugado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
amassado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
皱巴巴的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
pomięty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
зім'ятий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
zerknittert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
помятый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چروکیده
تصویر چروکیده
sgualcito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی